ساخت کد فاو آیکون

سی شب ژورنال - شب بیستم

u may wanna sit there and watch me fck this world in this suit ~

شب بخیر

  • ۱۳
  • CMs [ ۴ ]
    • Magi ˙·٠
    • چهارشنبه ۲۲ بهمن ۹۹

    سی شب ژورنال - شب نوزدهم

    شب بخیر~

  • ۱۵
  • CMs [ ۶ ]
    • Magi ˙·٠
    • سه شنبه ۲۱ بهمن ۹۹

    سی شب ژورنال - شب هفدهم/هجدهم

    baby girl, I miss u ~

    شب بخیر

  • ۱۱
  • CMs [ ۱ ]
    • Magi ˙·٠
    • دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹

    یکم بغض..

    نمیدونم میدونین یا نه، ولی من قبلا بیان بودم... رفیقای خودمو داشتم، دلخوشی های خودمو داشتم :)

    سال 96...

    الان داشتم توی یه وبلاگ چرخ میزدم و دنبال کد می‌گشتم که نفهمیدم چیشد، یهو خودمو درحالی پیدا کردم که دارم دنبال وبلاگ دوستای قدیمیم می‌گردم!

    و کاش نمی‌گشتم...

     

    مجتبی دیگه نیس :) به همدیگه می‌گفتیم "پسرخاله، دخترخاله"!

    فکر کنم چون من یه بار بهش گفتم "چه زود پسرخاله میشی"، بعد اینو اضافه کردم که "من پسرخاله ندارم، پس تو پسرخالم شو!" اونم گفت "منم دخترخاله ندارم، پس توام دخترخاله‌ی من میشی"

    و حالا رفتم و دیدم آخرین پستش مال سال 96 بود :)

     

    محمد حسین هم دیگه نیس...

    یادمه بهم می‌گفت "عمو جون"! با اینکه فقط بیست و خورده‌ای سالش بود، ولی شد عموی من :))

     

    بهار پاتریکیان، پرتقال، علیرضا، اسمارتیز...

     

    ماجده :)) عادت داشت هروقت صدام میزد بگه "آبجی جونم" :)

     

    متین!

    تقریبا نیم ساعت دنبال وبلاگش بودم و باورتون نمیشه کجاها رو گشتم و چندتا کامنت دیدم تا پیداش کردم...

    خیلی نامردی بود که بعد اینهمه گشتن، ببینم اونم آخرین پستش مال سال 96 عه :)

     

    کامنتای خودم و جوابای دوستامو که می‌خوندم بغض کردم. چه روزایی داشتیم... برای منه 13 ساله، بیان سابق تمام دنیام بود. حتی یادمه جمعمون رو چطور تصور می‌کردم...

    درست مثل یه کافه‌ی دنج با یه گرامافون قدیمی و بوی شکلات داغ که کل فضا رو گرفته، و نویسنده‌هایی که بهترین روزای زندگیم رو باهاشون شریک شدم

    حالا دیگه هیچ اثری از اون کافه نیس... هیچکدومشون نیستن :) انگار بعد رفتن من، همه چیز توی همون سال 96 متوقف شد

    ولی... خوشحالم

    ازشون ممنونم که اون روزا رو برام ساختن :)

  • ۱۵
  • CMs [ ۴ ]
    • Magi ˙·٠
    • دوشنبه ۲۰ بهمن ۹۹

    سی شب ژورنال - شب شونزدهم

    شب بخیر..

  • ۱۱
  • CMs [ ۳ ]
    • Magi ˙·٠
    • شنبه ۱۸ بهمن ۹۹

    mood -

    All my friends finally convinced
    Me to get out of the house
    To help me forget, to help me move on
    Then I heard you're back in town

    In a crowd of strangers and lovers
    Someone told me that you were coming so

    I should probably go to bed...

     

     

  • ۱۵
    • Magi ˙·٠
    • شنبه ۱۸ بهمن ۹۹

    سی شب ژورنال - شب چهاردهم/پونزدهم

    شب بخیر~

  • ۱۰
  • CMs [ ۳ ]
    • Magi ˙·٠
    • جمعه ۱۷ بهمن ۹۹

    مگی به چند سوال پاسخ می‌دهد

    ظهر بخیر~

    *وقتی هنوز دوتا چالش رو دستش مونده ولی یکی دیگه رو شروع کرده :/*

    اینو اولین بار اینجا دیدم

    و از اونجایی که علاقه‌ی شدیدی به جواب دادن سوال دارم و غیرمستقیم هم دعوت شدم، پس بریم که داشته باشیم =)

  • ۶
  • CMs [ ۷ ]
    • Magi ˙·٠
    • جمعه ۱۷ بهمن ۹۹

    سی شب ژورنال - شب سیزدهم

    - چقد دلم واسه این حس تنگ شده... اه تف تو کرونا  -

    شب بخیر~

  • ۷
  • CMs [ ۳ ]
    • Magi ˙·٠
    • چهارشنبه ۱۵ بهمن ۹۹

    سی شب ژورنال - شب دوازدهم

    شب بخیر~

  • ۹
  • CMs [ ۲ ]
    • Magi ˙·٠
    • سه شنبه ۱۴ بهمن ۹۹
    You don't need to be Naked to be Sexy
    ~
    Here lies a Fucking Psychopath
    ~