هممممم...
تنها چیزی که به ذهنم میرسه، ثبات و آرامشه.
معمولا منو آدم ثابت قدم و آرومی میشناسن... واسه همین یکم مسخرس که از زندگی چیزی رو طلب میکنم که الانشم دارم!
ولی خب... دقیقا هم اینطور نیس :)
گفته بودم من تشکیل شدم از هزاران پارادوکس... این اصلی ترینشه.
واقعا آرامش میخوام...
حداقل الان بیشتر از هرچیزی دلم میخواد زندگی چند لحظه آروم بگیره تا بتونم یه نفس عمیق بکشم. ببینم چه خبره... باید با اینهمه اتفاق دقیقا چیکار کنم؟
اگه زندگی فقط کمی از اون "خسته نباشی"ها یا "تا اینجا کارتو خوب انجام دادی"هاش بهم میداد... دیگه هیچی نمیخواستم :)