شب بخیر~
بلاخره رسیدیم به شب دوم!
Shall we?
۲. یک نامه بنویسین برای بدنتون.از هر عضوی که توی بدنتون دارید و سالم هست تشکر کنید؛ از بدنتون بابت اینکه زنده هستید و داره زندگی میکنه تشکر کنید.
اوه مای...
توی دومین شب خوردم به بن بست! اصن نمیدونم چی بگم...
خب...
مغز عزیزم، ببخشید که خیلی وقتا با کارام باعث شدم درد بگیری و تیر بکشی
معدهی عزیزم، ببخشید که اینهمه نودل و انرژیزا و قرص مسکن به خوردت دادم، بااینکه میدونستم زیاد خوشت نمیاد ازشون!
ششهای عزیزم، ببخشید بابت تمام اون وقتایی که با زینب مسابقه میذاشتیم کی بیشتر میتونه نفسشو حبس کنه! خیلی بهتون سخت گذشت... میدونم
رودهی عزیزم، تو که بیشتر از همه آسیب دیدی! ولی خودتم میدونی که بابا هم همین مشکل رو داره. پس میشه گفت ارثیه و تقصیر من نیست :" عاه...
دستهای عزیزم، ببخشید که چند سال پیش از سر حماقت روتون خط انداختم... واقعا حقتون نبود. ولی نمیتونین سر نقاشیهایی که با خودکار روتون میکشم بهم گیر بدین! اینکارو دوس دارم. حرفم نباشه
پاهای عزیزم، بهتون قول میدم یه روز از تمام معلم ورزشامون باهم انتقام میگیریم!!
صورت عزیزم، ببخشید که قدیما ازت خوشم نمیومد... قول میدم دیگه تکرار نشه~
قلب عزیزم، ببخشید بابت همه چی :) و ممنون که وقتایی که ازت خسته میشدم و التماست میکردم دیگه نزنی، به حرفم گوش نمیدادی و کار خودتو میکردی. جبران میکنم...
و در آخر
از تک تکتون متشکرم که با تمام بد بودنام و آسیبهایی که خواسته و ناخواسته بهتون زدم، هنوزم سالم و سرپا موندین و توی زنده موندن و زندگی کردن کمکم میکنید!
+مثلا نمیدونستم چی بگم... هاها.