ساخت کد فاو آیکون

𝘽𝙚𝙜𝙞𝙣𝙣𝙞𝙣𝙜 𝙤𝙛 𝙩𝙝𝙚 𝙀𝙣𝙙

" When things get hard, stop for a while and look back and see how far you've come.

Don't forget how rewarding it is.

You are the most beautiful flower, more than anyone else in the world. "
 

- Kim Taehyung

" ولی مثل یه وکالیست که داره رپ یاد میگیره تو چشمات نگاه میکنم و میگم که انجامش میدم "

  • ۵۵
  • CMs [ ۲۳ ]
    • Magi ˙·٠
    • دوشنبه ۱ دی ۹۹

    The End of Beginning

    سلام

    راستش داشتم فکر میکردم چرا هنوز زندم؟

    آه و ناله نیستا

    اتفاقا خیلی منطقی بهش فکر کردم

    چون بهم گفتن افسردم و نیاز به مراقبت دارم، با خودم فکر کردم، چرا باید اصلا زنده باشم که کسی بخواد مراقبم باشه؟

    چون وجودم برای بقیه مهمه؟ باشه، قبولش دارم

    ولی این دلیل کافی‌ای نیس. حداقل نه اونقدر که خودخواهی شدیدی که جدیدا بهش دچار شدم رو قانع کنه

    به یه دلیل دیگه فکر کردم

    " من از خودکشی میترسم "

    درسته. واقعا ازش میترسم. خودکشی جرئت وحشتناک زیادی میخواد و من ندارمش

    حتی گفتن این کلمه خیلی سنگینه! چه برسه انجام دادنش

    دعا کردن و تقلا برای مرگ هم کار بیهوده‌ایه. از خدا بخوام منو بکشه و خلاصم کنه؟ یجا خونده بودم این کفره

    پس ترجیح میدم انجامش ندم

    الان شدم یه خط صاف. منتظر هیچی نیستم، انتظار هیچیم ندارم

    نشستم سرجام و گاز اکسیژن دم و بازدم میکنم

     

    میخواستم اینجارو ببندم، ولی دیدم کار قشنگی نیس

    شاید بعضیا باهاش خاطره داشته باشن، شاید چیزی توش باشه که بخوان نگه دارن، شاید هرچی

    پس نمیبندمش

    نظراتم بستم چون حس کردم اگه باز بزارم ولی جوابی بهشون ندم یجورایی توهین به شعور و وقت و احساسات شماس

    و نمیخوام همچین اشتباهی ازم سر بزنه. نه بیشتر از این

    اگه باهام کاری داشتین، آیدی تلگراممو دارین

    اگرم کاری ندارین، برام یه آرزوی قشنگ کنین

    مثلا آرامش...

    آرامش چیز قشنگیه. تنها چیز ناب توی دنیا که همه محتاجشن، فقط هنوز نمیدونن

    من خیلی خوب اینو دونستم

    واسه همین آرزو میکنم هرلحظه آرامش داشته باشین، حتی توی سخت‌ترین و مهلک‌ترین شرایط زندگیتون

     

    ممنون که برای مدت کوتاهی تموم آرامش و دلخوشیم شدین

    ممنون بابت همه چی

    و...

    خدافظ💙

    00.01.10

    M.Frost

  • ۴۸
    • Magi ˙·٠
    • سه شنبه ۱۰ فروردين ۰۰

    چالش چند روز مونده به نوروز!

     

    راستش نمی‌دونستم چه آهنگی باید بزارم... چون من با اکثر آهنگا تصورات خودم رو دارم

    ولی یه نگاه به اون اولای پلی لیستم که انداختم، اینو دیدم. یکم قدیمیه... ولی هنوز دوسش دارم :)

    یه خیابون تاریک... نم‌نم بارون... آسفالت خیس و چاله‌های کوچیک آب که نور چراغای کنار خیابون رو انعکاس میکنن

    یه آبنبات نعنایی... گوشه‌ی لپت گذاشتی و خواننده توی گوشت میخونه: "parler a mon pere"

    به گل رز سرخی که توی دستت بود نگاهی میندازی... خارهاش انگشتتو خونی کرده بودن و رنگ قرمزش، ساقه‌ی سبز گل رو نقاشی میکرد

    آب نبات رو با زبونت میبری توی اون یکی لپت... طعم تلخ و شیرین نعنا تمام سرتو اشغال میکنه...

    بدون هیچ حرکت اضافه‌ای، فقط انگشتای زخمیت رو باز میکنی و رز سرخ از دستت لیز میخوره... صدای افتادنش توی آب رو میشنوی

    سرتو پایین میگیری تا به قطرات روی گلبرگ‌های سرخش خیره شی..

    چند لحظه بعد، دستای یخ زدتو توی جیبای هودیت برمیگردونی و قدم زنان گل سرخ رو زیر بارون تنها میزاری..

  • ۱۵
  • CMs [ ۲ ]
    • Magi ˙·٠
    • سه شنبه ۲۶ اسفند ۹۹

    چالش 4 روز تا نوروز

     

    اون فرد خاص... تویی! :)

    همونی که هنوز هیچی نشده، به هم قولی دادیم که باید براش سالها دوست بمونیم...

    انگار خودمون رو بند اون قول کردیم و بخاطر اونم که شده، باید دوست بمونیم

    و این قشنگ ترین چیز ممکنه...

    تو سرشار از احساسی! زود دلت میشکنه ولی دل هیچکس رو نمیشکونی، چون بلد نیستی :) برای دل شکستن زیادی مهربون و خوش قلبی~

    نگاهت به دوروبریات و دوستات اونقدر زیبا و ارزشمنده که حتی به خودت اجازه نمیدی ناراحتیتو لحظه‌ای جلوشون بروز بدی... و خب به عنوان یکی از اون دوستات، باید بگم این دید یه مقدار اشتباهه

    چون تو هروقت ناراحتم کنارمی، ولی نمیزاری وقتی ناراحتی کنارت باشم

    و این دلمو میشکنه :) لطفا اجازه بده حداقل کمی از خوب بودنات رو برات جبران کنم...

    دیگه چی بگم؟

    خیلی اهمیت قائل میشی واسه آدما! همیشه بهترینت رو بهشون ارائه میدی و سعی میکنی خوشحالشون کنی، و باید بدونی حضور قشنگت و کلمات بی‌ریات برای خوشحالیمون کافیه :) لازم نیس انقدر استرس بکشی و خودتو به زحمت بندازی :"

    دیگه اینکه...

    از اون آدمایی هستی که واقعا کنارشون آرامش دارم... و برای منی که آرامش مهمترین چیز توی زندگیمه، این ینی تو واقعا برای من ارزشمندی و توی زندگیم بهت نیاز دارم :)

    الان اوایل دوستیمونه... اما امیدوارم روزی برسه که بگیم " یادش بخیر، اون اوایل...! "

     

     

    همین~

  • ۱۹
  • CMs [ ۲ ]
    • Magi ˙·٠
    • دوشنبه ۲۵ اسفند ۹۹

    ?come back

    ظهرتون بخیر~

    اگر پای ثابت وبلاگ هستین که هیچ، افتخار میدید که میخونید :)

    اگرم پای ثابت نیستین، لطفا حداقل + هارو بخونید

    برام مهمه

    با تشکر

    MG ~

  • ۲۰
  • CMs [ ۱۹ ]
    • Magi ˙·٠
    • يكشنبه ۲۴ اسفند ۹۹

    اهم...

    Hi

    I'm alive

    Sorry..

    خب... قبل هرچیز باید بهتون بگم که من خیلی مظلومم و گناه دارم، اون لحظه‌ای که دارین میاین جلو منو به باد کتک و فوش بگیرین به این موضوع حتما توجه داشته باشین

    با تشکر~

    و دیگه اینکه.... ببخشید :(

    دلایل نبودنم یکی دوتا نیس و حقیقتا نمیخوام اینجا لیستش کنم و بهونه بیارم

    نگرانتون کردم و بیخبرتون گذاشتم، کارم اشتباه بود و معذرت میخوام... توجیهی براش ندارم

    ولی اگه بیشعوریمو درک کنین خوشحال میشم :"

    و مرسی که سراغمو گرفتین.. حس خیلی خوبی داشت..

     

    خلاصه که الان هستم...

    ناسزاهای شمارا پذیراییم :))

  • ۲۹
  • CMs [ ۳۸ ]
    • Magi ˙·٠
    • شنبه ۲۳ اسفند ۹۹

    چالش 17 روز تا نوروز - روز دوم

     

    سوالای سخت میپرسه این ایزو چان :'|

    چیز زیادی به ذهنم نمیرسه...

    1. با دوری از اکیپم راحت‌تر کنار میام.

    2. به احمد و مامان نزدیکتر شدم در حدی که حتی اونا هم دردودلشون رو پیشم میارن.

    3. دارم با عوض شدن اتاقم و دوباره هم اتاقی شدن با زینب کنار میام :"|

    4. اعتیادم به تلگرام و تبلت خیلی کمتر شده ( اجباری :/ )

    5. با دوری آدما بیشتر کنار میام و سعی میکنم بیهوده دلتنگ نشم.

    6. از نظر جسمی یکمی سالمترم شاید... ( جز گردنم که حماسه آفرید اینبار :| )

    فک کنم همینا..؟

    ..I'm terrible at this

     

    اینم آهنگ :)

    امیدوارم همونقدر که به من آرامش میده به شما هم بده.

    نمیدونم بیان چشه که آهنگ رو نمیاره، پس "کلیلک" :|

     

     

    + رفتم دکتر... گفت گرفتگی عضله‌س

    سه تا آمپول زدم :"| مگی‌تون آبکش شد

    یه مشت قرص هم داد که ایشالا اگه مصرف کنم بهتر میشم... *وقتی همین الانشم خواب مونده و یادش رفته قرصشو بخوره*

    + ببخشید چنلاتون سر نزدم... دقیقا بعد کلاسام رفتم دکتر و بعدشم مجبورم کردن یکم بخوابم ک آمپول اثر کنه (ربطی داره؟ :| ) پس وقت نشد سر بزنم... فردا میام :"

    + هق... شب بخیر~

  • ۲۱
  • CMs [ ۲۸ ]
    • Magi ˙·٠
    • دوشنبه ۱۱ اسفند ۹۹

    چالش 18 روز تا نوروز - روز اول

     

    هممممم...

    تنها چیزی که به ذهنم میرسه، ثبات و آرامشه.

    معمولا منو آدم ثابت قدم و آرومی میشناسن... واسه همین یکم مسخرس که از زندگی چیزی رو طلب میکنم که الانشم دارم!

    ولی خب... دقیقا هم اینطور نیس :)

    گفته بودم من تشکیل شدم از هزاران پارادوکس... این اصلی ترینشه.

    واقعا آرامش میخوام...

    حداقل الان بیشتر از هرچیزی دلم میخواد زندگی چند لحظه آروم بگیره تا بتونم یه نفس عمیق بکشم. ببینم چه خبره... باید با اینهمه اتفاق دقیقا چیکار کنم؟

    اگه زندگی فقط کمی از اون "خسته نباشی"ها یا "تا اینجا کارتو خوب انجام دادی"هاش بهم میداد... دیگه هیچی نمیخواستم :)

  • ۲۴
  • CMs [ ۱۹ ]
    • Magi ˙·٠
    • يكشنبه ۱۰ اسفند ۹۹

    موقت (شایدم نه؟)

    امروز به این نتیجه رسیدم

    که تا گردنم قطع نشه خونوادم دردشو جدی نمیگیرن :|

    بلاخره قراره برم دکتر

    + دیگه دلتنگ تلگرام نیستم :) الان فقط میخوام تا چندین روز اسکای بازی کنم... فقط تبلتمو بدین بهم...

    +برا کسایی که نمیدونن اسکای چیه:

  • ۲۲
  • CMs [ ۶۱ ]
    • Magi ˙·٠
    • يكشنبه ۱۰ اسفند ۹۹

    چالش سوفی-شی 2

    اولین بار اینجا دیدم

    منبعشم همونجاس

     *وقتی همون اولین بار توی منبعش میبینیش حس شاخی داره یا من خود درگیرم؟ =) *

  • ۱۵
  • CMs [ ۶ ]
    • Magi ˙·٠
    • يكشنبه ۱۰ اسفند ۹۹
    You don't need to be Naked to be Sexy
    ~
    Here lies a Fucking Psychopath
    ~